۱۳۹۰/۰۶/۰۶

تولوز بعد از ۱۶ روز و ۹ ساعت و ۳۰ دقیقه

در بالکن طبقه دهم گیر کرده بود!
 همسایه زنگ زده به نگهبانی که الان ده دوازده روز است که یک گربه‌ای رفته در بالکن فلان واحد در طبقه‌ی دهم و گیر کرده است و همه‌اش هم دارد عر می‌زند و ما را کلافه کرده است. به آتش نشانی تماس بگیرید که حالا که فلان واحد خالی است بیاید و این را نجات دهد. گناه دارد!
نگهبانی هم گفته شما مگر در این یکی دو هفته، این همه اعلامیه را بر در و دیوار ندیدید؟! او هم گفته که نه!
رفتم طبقه دهم و در پله‌ها ایستادم و تا گفتم تولوز، عرّش رفت به هوا. چند دقیقه‌ی ممتدی که فغان می‌کرد، از بالکن در یک عملیات انتحاری، پرید توی پله‌ها. 
بغلش کردم و با هزار چنگ و دندان خواست فرار کند و بالاخره آوردمش منزل.
به محض اینکه وارد خانه شد، کلی شیون‌های عجیب غریب کرد و تا یک ظرف آب بگذارم جلویش، خودش را کشت.
به نظرم دو کیلویی لاغر شده باشد.
چطوری زنده مانده است؟

سه روز قبل از گم شدنش

۱ نظر:

  1. Alireza oon yeki ham azash ax migiri man bebinam enghadr delam mikhad bebinamesh hala ke do ta shodannnnn

    پاسخحذف